اولین مسافرت ترمه
امسال عید مردد بودم که بریم مسافرت یا نه آخه اینقدر طولانی تا حالا تو ماشین ننشستی بعدم زیاد با صندلی ماشین جور نیستی اگه خودمم بغلت کنم هی از سرو کولم بالا میری بعدم زیاد درک درستی از اینکه کجا میریم کجا هستیم حرفامون نداشتی که مثلاً بگم ترمه خانم دختر گلم تو ماشین خانم بشین داریم میریم مسافرت اخه خیلی کوچولویی جیگرم یه مساله دیگم غذات بود هنوزم باید غذارو میکس کنم چون دندون نداری تا یکمم غذا سفت میشه سری حالت اوق زدن بهت دست میده بعضی وقتام که بالا میاری
خلاصه دلو زدیم به دریارو راهی سفر شدیم من شیرازو خیلی دوست دارم به پیشنهاد من رفتیم شیراز
روزی 29 اسفند ساعت 6 صبح از خواب بیدارت کردم چون می خواستم تو ماشین بخوابی تا ساعت 9 صبح که حرکت کردیم بیدار بودی خداروشکر تا اصفهان همش خواب بودی اصفهان برای ناهار که وایسادیم بیدار شدی اما تو رستوان مگه یه جا بند میشدی همش دوست داشتی راه بری خلاصه نفهمیدیم چی خوردیم تو ماشینم که یه جا بند نشدی همش با تبلت برات کارتون میذاشتم تا یه جا وایسی
خلاصه ساعت 10 شب رسیدیم شیراز تحویل سالم تو ماشین بودیم فک کنم تا آخر سال همش تو مسافرتیم خخخخخخخخ
تو هتل تو اتاق یجا که بند نمیشدی همش از اینور به اونور علاقه خاصیم به یخچال اتاق داشتی
روز اول رفتیم ارگ کریمخان بارون بود ولی یه هوای خیلی خیلی باهالی داشت اهالی شیراز میگفتن تا حالا سابقه نداشته که روز اول عید تو شیراز بارون بباره
خوب شد کالسکتو بردیم یعنی خیلی کمک دستم بود همش با کالسکه اینور اونور میرفتیم
روزای بهدم رفتیم حافظیه تخت جمشید بازاروکیل وای کاشکی بشه دوباره بریم شیراز خلاصه خیلی خوش گذشت تجربه خوبی بود فک می کنم به شمام زیاد بد نگذشته باشه
این عکس ترمه خانم دم در هتل مشغول شیطونی خیلی ذوق می کنی میتونی خودت راه بری فدات بشم