ترمهترمه، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

ترمه دختر قشنگ من

اولین مسافرت ترمه

1393/1/21 9:35
نویسنده : مامان ترمه
594 بازدید
اشتراک گذاری

امسال عید مردد بودم که بریم مسافرت یا نه  آخه اینقدر طولانی تا حالا تو ماشین ننشستی بعدم زیاد با صندلی ماشین جور نیستی اگه خودمم بغلت کنم هی از سرو کولم بالا میری ناراحت بعدم زیاد درک درستی از اینکه کجا میریم کجا هستیم حرفامون نداشتی که مثلاً بگم ترمه خانم دختر گلم تو ماشین خانم بشین داریم میریم مسافرت اخه خیلی کوچولویی جیگرمقلب یه مساله دیگم غذات بود هنوزم باید غذارو میکس کنم چون دندون نداری تا یکمم غذا سفت میشه سری حالت اوق زدن بهت دست میده بعضی وقتام که بالا میاری سبز

خلاصه دلو زدیم به دریارو راهی سفر شدیم من شیرازو خیلی دوست دارم به پیشنهاد من رفتیم شیراز لبخند

روزی 29 اسفند ساعت 6 صبح از خواب بیدارت کردم چون می خواستم تو ماشین بخوابی تا ساعت 9 صبح که حرکت کردیم بیدار بودی خداروشکر تا اصفهان همش خواب بودی اصفهان برای ناهار که وایسادیم بیدار شدی اما تو رستوان مگه یه جا بند میشدی همش دوست داشتی راه بری خلاصه نفهمیدیم چی خوردیم تو ماشینم که یه جا بند نشدی همش با تبلت برات کارتون میذاشتم تا یه جا وایسی

خلاصه ساعت 10 شب رسیدیم شیراز تحویل سالم تو ماشین بودیم فک کنم تا آخر سال همش تو مسافرتیم خخخخخخخخاز خود راضی

تو هتل تو اتاق یجا که بند نمیشدی همش از اینور به اونور علاقه خاصیم به یخچال اتاق داشتی

روز اول رفتیم ارگ کریمخان بارون بود ولی یه هوای خیلی خیلی باهالی داشت اهالی شیراز میگفتن تا حالا سابقه نداشته که روز اول عید تو شیراز بارون بباره

خوب شد کالسکتو بردیم یعنی خیلی کمک دستم بود همش با کالسکه اینور اونور میرفتیم

روزای بهدم رفتیم حافظیه تخت جمشید بازاروکیل وای کاشکی بشه دوباره بریم شیراز خیال باطلخلاصه خیلی خوش گذشت تجربه خوبی بود فک می کنم به شمام زیاد بد نگذشته باشه

این عکس ترمه خانم دم در هتل مشغول شیطونی خیلی ذوق می کنی میتونی خودت راه بری فدات بشم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان زهرا
21 فروردین 93 9:46
خدا حفظش کنه ماه کوچولئتئن رو به ما هم سر بزنین
مامان نیکا
21 فروردین 93 17:55
عزیییییییییییییییییییییییییم همیشه به مسافرت عیدت مباااااااااااااااااااااااااااااارک خاله جون
مامان آوا
22 فروردین 93 19:40
روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک جسم و روحت پاک پاک دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر غصه هایت دم به دم ای مهربان / در گذرگاه زمان بر بادتر آرزو ميكنم روزهاي خوبي را پيش رو داشته باشيد دوست من.
مامان زری
29 فروردین 93 0:50
عزیزم خیلی ناز شدی با اون لباس قهوهایت انشاالله همیشه شاد باشین
مامان آوا
30 فروردین 93 12:56
باید از عشق بسازم غزلی قابل تو غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد سبز باشی و دلت خانه پاییز مباد روز مادربر همه مادران که فرشتگان اهل زمینند مبارک